کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد - نشر دارینوش
نویسنده کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد: اوریانا فالاچی
مترجم: یغما گلرویی
ناشر: انتشارات دارینوش
تعداد صفحه: 118
قطع کتاب: رقعی
توضیح کوتاهی در ارتباط با این کتاب: کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد یکی از پرفروش ترین و ممتازترین کتب آموزشی در دانشکده ها و آکادمی های روانشناسی دانشگاه های سراسر جهان می باشد که در ایران نیز به کوشش یغما گلرویی ترجمه و برای علاقه مندان ، دانشجویان و درمانگران فعال در حوزه روانشناسی ارائه شده است.
- معرفی و خلاصه کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اثر اوریانا فالاچی
- نظرات
خلاصهی کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اثر اوریانا فالاچی:
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، در عین حال که از عشق مادر شدن میگوید، فریادی است از خشم نسبت به آنچه بر سر بشر آمده است.
کتاب کوچکی که از ابتدا تا انتهایش سرشار از احساس شادی، ترس، مهربانی، یأس، خشم، امید، افسردگی و اضطراب برای مخاطب است.
شاید بحث اصلی اوریانا فالاچی در این کتاب سقط جنین باشد، اما به صورت کلی تمام دیدگاههای موجود دربارهی زن را توجیه میکند. نویسنده در تلاش است به سوالات ذهنیاش، که ممکن است برای هر هر انسانی و به خصوص هر زنی در طول عمرش بارها از خود پرسیده باشد، پاسخ دهد؛ مانند به دنیا آوردن فرزند، شیوهی زندگی، چگونه زیستن، زن یا مرد بودن، عدالت، عشق و...
در قسمتی از کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اثر اوریانا فالاچی:
«امشب به هستیت پی بردم. درست مانند قطره ای از زندگی که: از هیچ سرچشمه گرفته است. با چشمان باز، در ظلمت و ابهامی مطلق دراز کشیده بودم. ناگهان در دل ظلمت و تاریکی جرقه ای از اطمینان و آگاهی درخشیدن گرفت.
تو آنجا بودی، تو وجود داشتی.
ضربان قلبم از حرکت باز ایستاد و وقتی که دوباره تپش و ضربان نامرتب و آشوب گرانه آن را شنیدم احساس کردم که تا حلقوم در ژرفی سهمگین و مخوف از تردید و دو دلی فرو رفته ام. با تو حرف می زنم اما تمام تار و پودم را وحش آزار دهنده ای فرا گرفته است...»
همانطور که قبلا اشاره شد کتاب سرشار از حس های ضد و نقیض است. نویسنده در ابتدا از حس زیبای مادر شدن، از زبان مادر کودک مینویسد. این حس را بانوانی که مادر شده اند به راحتی میتوانند درک کنند. در ادامه که مادر از مشکلاتی که بر سر راه وجود دارد می گوید که حس تلخی را به مخاطب القا میکند. بخشی از این حس را در ادامه با هم میخوانیم:
«پدرت برای بار دوم تماس گرفت. صدایش میلرزید. میخواست مطمئن شود که دکتر حاملگیام را تأیید کرده است یا نه. به او گفتم که حامله هستم. دوباره از من پرسید: «کِی کار را تمام میکنم؟» من هم برای بار دوم تلفن را رویش قطع کردم، بدون اینکه به حرفهایش گوش کنم. چیزی که نمیفهمم این است که چرا وقتی زنی اعلام میکند که قانونی حامله شده است همه برایش جشن میگیرند و اگر پاکتی به دست داشته باشد، آن را برایش حمل میکنند و از او التماس میکنند که کارهای سنگین و سخت انجام ندهد و کاملاً استراحت کند. چه خوب، تبریک میگوییم، بیایید اینجا بنشینید، استراحت کنید. اما وقتی میفهمند من حاملهام، سرد و ساکت میشوند یا راجع به سقط حرف میزنند. من این را دسیسه مینامم؛ نقشهای برای جداییِ من و تو از یکدیگر. لحظاتی هم هست که احساس نگرانی میکنم، چه کسی پیروز خواهد شد؟ ما یا آنها که میخواهند من و فرزندم را از هم جدا سازند. شاید این افکار بعد از تلفن پدرت، سراغم آمده باشد، افکار تلخی که امید داشتم آنها را فراموش کنم و زخمهایی که فکر میکردم بر آنها غلبه کردهام با تلفن پدرت تشدید شدند. جراحتهایی که از گذشته بر روحِ من مانده بود و معنای عشق را برایم مبهم نموده بودند. جراحتهایم التیام یافتهاند و جای زخمها بهزحمت قابل مشاهده است، اما همان یک تلفن کافی است تا دوباره دردناک شوند. مثل دردهای کهنه که به مرور زمان تغییر میکنند.»
دربارهی کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اثر اوریانا فالاچی:
درباره کتاب نامهای به کودکی که هرگز زاده نشد:
کتاب نامهای به کودکی که هرگز زاده نشد به نویسندگی اوریانا فالاچی از زبان اول شخص یعنی مادری که برای جنین خود نامه مینویسد،گفته میشود.
ماجرای اصلی کتاب اینست که مادر در این نامه چه نکاتی به کودک خود میگوید.
نکته مهم درباره کتاب، فکر سقط کردن جنین در ذهن مادر (بنا به دلایلی که خواننده در طول خواندن کتاب متوجه خواهد شد) میگذرد. از همان لحظات آغازین که جنین در داخل رحم شروع به رشد می کند حس مادر شدن در زنان به وجود می آید و با فکر این کودک که انوز به دنیا نیامده زندگی میکند. از جمله عمده نگرانی مادران باردار از دست دادن کودک است.
بنابراین میتوان این نکته را ذکر کرد که شاید مساله اصلی که در این نوشته ادبی، نویسنده به آن پرداخته است، سقط کردن جنین است.
درباره اوریانا فالاچی نویسنده کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد:
اوریانا فالاچی در سال ۱۹۲۹ در شهر فلورانس ایتالیا و در زمان حکومت موسولینی در ایتالیا به دنیا آمد. و تا قبل از نوشتن این کتاب و فروش فوقالعاده آن به عنوان روزنامه نگار در روزنامه ایتالیا به نوشتن مقالات مشغول بود.
کتاب معروف فالاچی تا سال 2007 بیش از چهار میلیون نسخه فروش در سراسر جهان داشته است.
فالاچی به عنوان خبرنگار سیاسی از سمت کشور ایتالیا دوبار به ایران سفر کرد. یک بار برای مصاحبه با محمدرضا پهلوی و یک بار هم برای مصاحبه با امام خمینی و مهندس بازرگان.
اوریانا فلاچی در نهایت در شهر فلورانس، شهری که در آن متولد شده بود، در سال ۲۰۰۶ در سن ۷۷ سالگی بر اثر بیماری سرطان درگذشت.
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر